داستان دوستان

وبلاگی مملوء از داستان های جالب و گاهی پند آمیز

داستان دوستان

وبلاگی مملوء از داستان های جالب و گاهی پند آمیز

داستان دوستان

به نام خدا
با سلام؛
انسان ها متفاوت اند. اما همگی آنها یک خصوصیت مشترک دارند ان هم اینست ک گاهی وقت ها مجبور به انتظارند؛ چه در اتوبوس، چه در مترو، چه در ترافیک، چه مطب دکتر و چه در جاهای دیگر؛ اما همگیشان منتظر می‌شوند. هدف این وبلاگ، پر کردن اوقات انتظار یا فراغت، برای خوانندگان است.
در این وبلاگ متن هایی به صورت داستان یا پند آمیز خواهید خواند.

به امید هدر نرفتن وقت با ارزشتان...

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چشم ها را باید بست جور دیگر باید دید» ثبت شده است

    آن مرد نابینای هر روز را به یاد داری، امروز پانزده هزار تومن کاسب شد. راستی آن خانمی را که به دنبال کار می گشت را به یاد داری؟؟ امروز خیلی خوشحال از ایستگاه 18، خط سوم برگشت؛ به گمانم دیگر طلسمش شکسته شده و کار پیدا کرده است.

بابک مجدی