داستان دوستان

وبلاگی مملوء از داستان های جالب و گاهی پند آمیز

داستان دوستان

وبلاگی مملوء از داستان های جالب و گاهی پند آمیز

داستان دوستان

به نام خدا
با سلام؛
انسان ها متفاوت اند. اما همگی آنها یک خصوصیت مشترک دارند ان هم اینست ک گاهی وقت ها مجبور به انتظارند؛ چه در اتوبوس، چه در مترو، چه در ترافیک، چه مطب دکتر و چه در جاهای دیگر؛ اما همگیشان منتظر می‌شوند. هدف این وبلاگ، پر کردن اوقات انتظار یا فراغت، برای خوانندگان است.
در این وبلاگ متن هایی به صورت داستان یا پند آمیز خواهید خواند.

به امید هدر نرفتن وقت با ارزشتان...

بایگانی

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

    آن مرد نابینای هر روز را به یاد داری، امروز پانزده هزار تومن کاسب شد. راستی آن خانمی را که به دنبال کار می گشت را به یاد داری؟؟ امروز خیلی خوشحال از ایستگاه 18، خط سوم برگشت؛ به گمانم دیگر طلسمش شکسته شده و کار پیدا کرده است.

بابک مجدی

    گاهی وقت ها، چیز های خیلی بی اهمیت، ما را به فکر کردن درباره چیز های خیلی بی اهمیت تر وا می دارند.

بابک مجدی

    طبق هر روز باید در دنیایی راه بروم که ۲۰ سال پیش، مردمانی راه می‌رفتند. مردمانی اهل همین زمین. با طبع انسان دوستی، مهربانی، عشق، امید و شادی. بخواهم می‌توانم تا فردا صبح همین طور صفت خوب و مثبت ردیف کنم تا خوشحال شویم که چقدر صفه های خوب و مثبت در جهان ما وجود دارد؛ اما این صفت ها برای جهان زمینی هاست؛ خیلی از ما آدم فضایی شدیم!!!

بابک مجدی